سخته درسم...
رسیده وقت رفتن...
سر امتحانی که میدونم تهش ردم...
حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه...
اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه...
وقت امتحانو ریدن به برگمه...
تو خودت میدونی که ریدم الکی جو نده...
حرفای خانوادمم که نمک زخممه...
تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...
و باز منمو حسرت یه نمره ی بیست...
که استاد بنویسه گوشه ی لیست...
میدونی چند بار افتادم برای یه درس بگذریم...
دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست...
تو که میدونستی دانشجوی ترم آخرتم

بگو با من دیگه چرا د اخه نوکرتم

عتراف : من دیگه گوشواره هم ندارم ! البته چیز بدی نبود ولی‌ دیگه کلا خیلی‌ از اخلاق‌های قبل و ندارم ! من دیگه به هیچ وجه از کشورم نمیرم و دیگه واقعا عاشق شدم ، عاشق کارم ، عاشق خونم ، عاشق شما ! من تغییر و تو خودم میبینم و واقعا خودم و بستم به مسیرم ، کارم ! ولی‌ راستش نمیدونم چرا یهو اینجوری شد و اینجوری شدم!!؟؟؟ فقط یه چیز و میدونم که شما‌ها با من اینکار و کردین و همهٔ این تغییر‌ها به خاطره شما س !! به عشق شما من بهترین خوانندهٔ ایرانی میشم چون شما بهترین و با معرفت‌ترین هوادارای دنیا هستین دوستتون دارم